روز همان است اما دمایش فرق دارد

کسی که زمستون را خوب فهمیده باشه میتونه منتظر تابستون باشه...

۳۷ درجه سانتیگراد

شاید 

در آفتاب

۴۰

.

همزاد عاشقان جهان

اگه حوصله داشته باشیم میتونیم از شعر های قیصر امین پور هایکوها را بکشیم بیرون ...

فرقی نمی کند
آن فصل
– فصلی که می توان متولد شد –
حتما بهار باید باشد


و نام تازه ی ما ، حتما
دیوانه وار باید باشد
فرقی نمی کند
امروز هم
ما هر چه بوده ایم ، همانیم


ما باز می توانیم هر روز ناگهان متولد شویم
ما
همزاد عاشقان جهانیم …🙂🌺

فصل من

خرم آن تابستانی که من در انتظار زودتر آمدنش هستم تا فصل من شروع شود...🌺

 

 

بر صفحه ی شب

کتاب هایی که نصفه نیمه خوندمو بخونم یا بقیه ی شعر های سیاه وسپید را ؟

 گاهی وقت ها دلم میخواد کتاب شعری بود برگه میزدم و تمامی شعرهایش خط به خط خواندنی بود .انگار هایکوها و قیصر امینی ها فقط این خاصیت را داشتند.

اما در سکوت شب و آرامش شنیدنی اش این پلک ها بسته می شوند و صبح با عطر برگاموت دوباره باز می شوند.

🍀

سیاه و سپید

شاعر اگر بودم این برگ دفتر شب ِ سپید را خطی خطی می کردم ...

شاعر نبودم و هزاران شعر خواندم تا یکی به دلم نشست...

 

در آسمان نگاهش 

                             تصویر یک ستاره ی دنباله دار بود.

 

استراحت

ساعت ها وقتی دیر می گذرند یعنی کاری برای انجام دادن نداری برو استراحت کن.

درون توست اگر خلوتی و انجمنی است

برون ز خویش کجا می روی جهان خالیست.

 

 

# بیدل دهلوی