قدرت تمام نشدنی
زمان تحصیل یک استادی داشتیم که خیلی خوب دانشجوها را متقاعد می کرد ، آن زمان ها که کسی حوصله ی درس خواندن نداشت و آن همه اصطلاحات قلبمه سلمبه را باید حفظ می کردی ، یک جوری توضیح میداد که می نشست بر فهم تو.
یادم نمی آید یک بار بدون لبخند وارد کلاس شده باشد ، کلاس را با یک لطیفه شروع می کرد ، اکثر کلاس هایش با پاورپوینت بود ، نقاشی اش خوب نبود ، یک روز که برق رفته بود ، آن قلمبه سلمبه ها را کشید و گفت اینها این شکلی نیستند ولی نقاشی من از این بهتر نمی شود و بلاخره این هم یک راه است .ما هم مثل همان نقاشی ثبتش کردیم تا جلسه ی بعد با پاورپوینت مقایسه کردیم اصلا شبیه نبودند ولی خوب مفهوم را رسانده بود.از دانشگاه بر می گشتم ، همیشه از یک مسیر برمی گشتم ، آن روز مسیر دیگری را امتحان کردم ، یک پارک کوچک نزدیک بود.
کمی میان آن فضای سبز راه رفتم و در طبیعت غرق شدم ، خستگی از یادم رفته بود ...یاد نقاشی استاد افتاده بودم و اینکه که اینم یک راه هست.از پارک بیرون آمدم و آن اصطلاح ها را مرور می کردم ، کمی آن طرف کسی نظرم را جلب کرد ، باورم نمیشد استاد باشد ، طرز لباس پوشیدنش ولی فرق داشت ، مسیر را کج کردم و گفتم استاد اینجا چه کار می کند؟!
بعد ها هم فکر کردم که خوب لابد اشتباه شده است.ولی اگر درست بوده باشد بد شد که سلام نکردم و راه را تغییر دادم ولی احتمال زیاد من اشتباه کرده ام و استاد نبوده است ، از طرفی بین آن همه دانشجو ، من را که نمیشناسد خوب پس حل است.یک هفته تعطیلی بود و جلسه ی بعد کلاس شروع شد.عادت نداشت حاضر و غایب کند.درسش را داد و کمی وقت آخر کلاس باقی ماند.شروع کرد به حاضر و غایب کردن تا رسید به اسم من ، کمی صبر کرد و بعد یک لطیفه تعریف کرد...
آن لطیفه هم لپ کلامش این بود که گاهی آدم شک می کند ، اشتباه می گیرد ، ولی نباید مسیرش را که تغییر دهد.بعد از کلاس رفتم با استاد حرف زدم ، خوب واقعا انتظار نداشتم توی پارک شما را ببینم با لباس متفاوت و شک کرده بودم.کمی خندید و گفت چه اشکالی دارد ، فقط چون من هم شک کرده بودم که این دانجشو این موقع در پارک چه می کند خواستم مطمئن شوم .
من : چه اشکالی دارد که از یک مسیر دیگر بروی و استاد را هم ببینی 🙂
آن جلسه و اصطلاحات قلبمه سلمبه هیچ وقت از یادم نرفت ، آن نقاشی ها هم و چند سال بعد که باید چیزی را تشخیص میدادم و جستجو کردم یاد آن نقاشی ها افتادم و شباهتش را به یادآوردم .
# خوب درس دادن یک قدرت است ، یک قدرت تمام نشدنی🍀
من از لحظه های کوتاه و بلند خوبی ها و بدی ها و تجربه هایم برایت می نویسم