یکی از همین روزها سال ها قبل ، اکنون ، سال ها بعد🌸

امروز شنبه ، در سال ۱۴۰۳ هستیم ، چندمه ؟ ۱۸ فروردین ، یه جستجو زدم تقویم ِ فرودین ۱۴۰۳ ، هیچ به دلم ننشست ، یعنی سال ها بگذره ، متود طراحی تقویم ها یه چیز ثابت و همیشگی هست ، چیز خاصی پیدا نشد که بزنم دیوار وبلاگ ، برای همین خودمون روز را تقویمی می کنیم.

شنبه ۱۸ فروردین۱۴۰۳

🌸

بعضی روزا این طوریند که همون لباسی که هزار بار پوشیدی و توی هر هزار بار بهت میومده ، نمیاد بهت ، بعد رنگ هم میتونه همین کار را انجام بده ، همون رنگی که هزار بار بهت میومده ، بهت نمیاد ، همون مدل مو نمیاد ، معلوم نیست چه جوریه ؟🙄

توی این روزا ، همون رنگی که بهت نمیومده ، یهو بهت هم میاد ، همون مدل مو که اصلا قبولش نداشتی میشینه به دلت ، هر چه قدر هم دوتا چهارتا میکنی که جریان چیه ؟ جوابی نداره ، وبلاگ اما جوابشو میدونه ، منم به جوابش میخندم .

رنگ ِ روز را ببین چه قشنگ با رنگ صورتی یواش گل بهاری زیبا شده🙂

🍀خیلی دوست دارم بدونم فروردین ۹۹ وبلاگ چه میکرده ؟ و اینکه در سال ۱۴۰۹ چه میکنه ؟🙂

تاثیر روز ها بر یکدیگر 📕

امروز یه جوارایی شبیه دوشنبه شده ، از دیشب گلو درد دارم یه جوری دوباره خسته طور شدم دلم میخواست ساعت ها بخوابم ، از خواب که بیدار شدم ، خوابم یادم بود😁 خیلی قشنگ یه دنیا توی خوابم هم دارم ، اونجا زندگی می کنم ، گاهی وقت ها زمانش عقب میره ، گاهی وقت ها جلوتر از زمان کنونی ، خوابم خیلی پیشرفته تر و لوکس تر هم شده بود ، بعد توی خواب ذهن ِ دوستای وبلاگ توی ذهن من بود ، ببینم وبلاگ اینا تو ساعتی که من خوابم ، بیدارند ؟ امروز به این فکر کردم که میگند دنیای دیگه ممکنه اصلا وجود نداشته باشه ، اما فکر کن با خودت انسان ها و انسانیت هایی داشته باشی که هر جور که دلت بخواد لحظه هاتو بسازی ، برای همینه همش بهت میگم فراتر از دنیا باش.

وبلاگ هم کم کم بیدار شد و میگه اون صحنه را دیدی که پسر کوچولو اومد ، ما(ذهن من و ذهن وبلاگ ) از دور نگاهش می کردیم تو میگفتی میتونم ۳ سالگیشو توی چهرش ببینم ، همون زمانی که دنیا را پر از هیجان و شور و بازی و شیطنت و لبخند میدید ، کم کم داره بزرگ میشه و به حقیقت های دنیا پی میبره .

امروز بهم گفت حالا که مریض شدی ، نمیتونی دیگه غذا درست کنی ؟😔

خونه مرتب شد ، ناهار رفت روی گاز ، یه صبحانه ی کوچیک خوردم ،ادامه ی خاطرات و لحظه های قشنگشو توی دفترش نوشتم .توی دفترش یه چیزهایی را توضیح دادم براش و جایزه هم در نظر گرفتم .

یه قسمت جریمه هم داره

جایزه ها شامل جایزه ی بزرگ ، جایزه ی خواستنی خودش ، خوراکی مورد علاقه اش

ازش خواستم که تمرین کنه حتی اگه من به ذهنش دستور ندم ، از ساعات ِ بازی دیدن اینترنتی کم کنه .

و امروز چهارشنبه و طبق روال چهارشنبه ها ، نظم حاکم بر هوای خونه و آرامش در جریان .

و این نشون میده که چهارشنبه در فرکانس ِ ذهنی وبلاگ تاثیر مثبت داشته است .

☃️

روز ثبت شده در تاریخ وبلاگ

امروز را به عنوان روز تثبیت شده ی نظم خونه و نظم ذهنی روز بازی و روز خود بودن در تقویم وبلاگ همیشگی ثبت می کنم

ناگهانی بودنت ...🙂

" />

تموم تابستونو استراحت کردی ، نوبته مهره که یکی یکی مهربونی هاشو توی روزای تقویم بزاره و نوبت توئه که یه کار دلی را شروع کنی و دونه دونه توی دفتر پاییز یادگاری بزاری 🍃🍂

🍀🌺

ریز ِ برنامه

یه برنامه برای سه شنبه ها به ذهنم رسیده که دوست دارم توی تقویم وبلاگ ثبت بشه .

* ورزشی طور ، شادی طور ، تحرک طور

* آرامش طور

* تا کردن لباس ها ( این یکی را نمیتونم فاکتور بگیرم برنامه ی ثابت سه شنبه است )

* زبان جدید طور و ثبت کلمات کشف شدش

* کالکشن خاطره سازی

* فکر کردن به یک غذای جدید و امتحانش و یادگاری دادن به وبلاگ

* ثبت یک نوشته ی علمی تو دفتر یادم بمونه ها.

فعلا اینا برای سه شنبه 💙، یعنی از پسش بر میاد ؟ یعنی میتونه بیشتر هم بشه ؟ 🙂

سه شنبه

امروز را در تقویم وبلاگ ، به نام روز آبی اختصاص میدم ، بنابراین سه شنبه ، روز آبیه ، چه بخواد چه نخواد این روز ثبت شد ، و آبی هم خوبه هر کجای دنیا که هست و باشه و در هر زمانی روزش آبی باشه و شاد 🍀

قوی + مرتب سازی

اول از همه باید از یه شخص تشکر کنم به سبک وبلاگی ، اونم شخصی هست که انگیزه ی روحیه ی خوب و ذهن مرتب و به دنبالش خونه ی مرتب را در روز سه شنبه را به من ببخشید و اعتقاد دارم از وبلاگ و نوشتار می توان به عنوان پیام رسان هم استفاده کرد و در آینده برای رساندن پیامی لازم نیست به برنامه ی پیام رسان بروی و پیدا کردن آیدی مایدی باشی .

شما پیام را می نویسی و خوانده می شود و شنیده می شود ، به همین راحتی.

با حس خوب از خواب بیدار شدم

مرتب سازی ذهنی انجام شد

خونه مرتب شد

از همه مهم تر ، اتاق پسر کوچولو که معادل کل خونست مرتب شد و به بسیار مرتب شدن رسید.

تمام میزها و جاهایی که خاک گرفته می بودند ، دستمال کشیده شد

ظرف ها شسته شد

علارقم جارو برقی کشیدن دیروزی ، امروز مجددا جهت تکمیل برق زدگی ، جارو برقی کشیده شد.

لباس ها شسته شد و روی بند پهن شد ، ۲ نوبت

کار سخت 🤨 = لباس های دیروزی از روی بند جمع آوری و به کمد ها منتقل شدند و من هنوز با این قضیه مشکل دارم.

وایتکس کاری انجام شد .

با پسر کوچولو بازی کردیم و ناهار خوردیم.

گل ها آبیاری شدند و اسپری.

از همه مهم ترین گاز تمیز شد و ماکرو فر هم ( رو و داخل )

شام ؟

خیر شام در کار نیست 😁

و از سه شنبه ی مرتب که در کیوتی توسط jim miller نامی انگیزه بخش بود باید تشکر کرد و دقیقا نمیدونم ایشون کی هستند و اون جمله دقیقا مربوط به کدام j.miller دنیاست ، اما گویا میلر ها ، ذهن مرتبی دارند.

پ.ن : به تقویم قاصدک ، در روز سه شنبه علاوه بر قوی بودن ، مرتب سازی ذهنی و اطراف را هم اضافه می کنم .

🙂🍀

وصف حال روزهای من

 

 

بلاخره این تقویم شمسی ساخته شد و چون تاثیرش روی این من به خوبی جواب داد،  شد تصویری از نقش های زندگی من .

 

موزیک تکراری است ولی مرتبط است که شنیدن کی بود مانند دیدن🙂

دانلود

 

قوی باش همچنان که در وجود تو قدرتی ماندگار به نام ذهن وجود دارد .🌸

# سه شنبه 💚