پنجشنبه ی تاثیر پذیر😍
با یه انرژی تابیده بر کل وجود از خواب بیدار شدم و کلی حس خوب با خودم داشتم ، چه خوب شد که خوابمو پاک نکردند ، یه جای خیلی شلوغ پلوغ بودیم ، بگم کجا ؟ نه ! دلم خواسته مثل یه پازل برای خودم نگهش دارم ، همه اومده بودند ببینند این ساخت جدید چیه و چه شکلیه ، ساخت تنها ساختی بود که مجوز ساخته شدن در اون مکان گرفته بود ، طبقاتشم زیاد نبود ، ذهن سریع الان میتونه شناسایی کنه که در چه مکان هایی اجازه ی ساخت نمیدن ؟! درسته مکان های تاریخی 🙂 یه جای خیلی قشنگ با کوه و رود ، رودش خیلی قشنگ بود ، ثانیه های آخر خواب یکی از دوستامو دیدم که وسط رود ایستاده بود و داشت عکس میگرفت برای معرفی یه شرکت یا یه ایده ، به قدری عکسش زیبا میشد که من از بالا توی حافظم نگه داشته بودم که دنبال کنم اثر تاثیری این مکان زیبا را برای ایده اش ! ........اینو بریم جلو ، همراه یه عده مسافر بودیم که از بالای این رود عبور می کردند ، خیلی شلوغ و پلوغ تر از کل فضای خواب و آخرش که رد میشی را عبور کردم و رسید بازم به اطراف اون رود ولی بالاتر ، از اینجا دیگه آرامش بود ، هر جا دوست داشتی میرفتی ، اینجا من از خواب بیدار شد با کلی حس های خوب و کلی لبخنداز شور و هیجان زیاد که 😍😍😍 چه خوابی بود 🤗
اما قبل تر از پایان خواب ، همین طور که داشتند ساخت را نشون بدند ، چه حس باحالی داره من میدونه دقیقا ساخت کجاست ولی شما نمیدونید 😅 که چه ساخت بی نظیری هست ، گفتند که یکی از این طبقات برای تو هست ، جوری همه در تعجب بودند که خودم هم نمیدونستم چرا و بازم چرا ؟
داشتنش این قدر ارزش واسم نداشت که ارزشش این بود که چرا من ؟ و کی این تصمیم را گرفته ، بعد از اینکه از دور به فضای ساخت نگاه کردیم ، فقط یه چیزی متوجه شدم اینکه این یک اثر یا بهتر یک تاثیر هست ، تاثیر را برداشتمو و همسفر اون آدم ها شدم ، آدم هایی که همه توی ذهنشون یک تاثیر از یک تاثیر می درخشید ، توی خواب گفتم اجازه بدین من تشکر کنم که گفتند تشکر شما دیده شده .
نور عشق بر موها تابیده بود ، منظور از عشق مجموعه ای از عشقه 😍 هر بار که از خواب بیدار شدین و موهاتون زیبا شده بود بدونید که ذهنتون توی خواب کلی انرژی های قشنگ و درخشان گرفته .
دلش خواسته دیروز بیاد ، امروزم بیشتر بمونه ، پنجشنبه
🍀
من از لحظه های کوتاه و بلند خوبی ها و بدی ها و تجربه هایم برایت می نویسم