سلام به یکشنبه ی خوش اخلاق
ذهن من امروز این طوریه😇 ذهن وبلاگ هم خلاف عقربه های ساعت میچرخه🥴 دفترکوچک یادداشت های ذهنی اعم از همه چیز از جلوی چشمام محو شده یه مدته و هی یادش رفت ها در ذهن یادآوری شده و مجبور شده در دفتر یادداشت های زیبای کتابی ، یادش نره ها را بنویسم ، یک صفحه ی سپید پیدا کرده و پس از خواب بیدار شدن و پیاده روی ( وبلاگ میگه خوب شد اون خوابه واقعا خواب بود ، هعییی : اصلا آدم در مورد این خواب حرف نزنه ، روانی شدم ، این چه خوابی بود 😖)
خوب ، خواب بود بود دیگه و 😂 الان در واقعیت و بیداری هستم ، خورشید زیبا طلوع کرده ، هوا از دیروز رطوبت بارانی ایشو داره ، بوی عطر گل های بارون خورده ی خوشحال شده در هوا هست و انرژی روز فوق خوب است .
از صفحه های قبلی دفتر ، یه چندتا جمله از کتاب آبی پیدا کردم که هم طنزه و هم واقعیت قشنگ 🙂
ولی ممکن است روزی اتفاق بیفتد که همین زندگی غافل گیر شود و شاخ در بیاورد ، چون به هر حال ما انسان هستیم ، من یکی که انسان هستم و انسان بارها شده که برای زندگی بامبول جدیدی در آورده ، در حالی که زندگی خیال می کرده تمام جیک و پوک او را می داند و چیز پنهانی در مورد او وجود ندارد. بنی آدم زیاد طاقت واقعیتورا ندارد ( شعر از تی اس الیوت ) ولی در مورد چیزهای غیر واقعی چه می گویم ؟ حالیت هست ؟
می ترسیدم قبل از اینکه سیر نگاهش کنم و به چیزی که می خواهم برسم محو شود .
بعد از این نوشته ها ، یک سلام یکشنبه نوشتم و برای یکشنبه ۱۶ کار روی کاغذ ریختم ، خیلی دلش می خواهد کارها را یک به یک بخواند😀
شماره ی ۶ : استراحت ذهنی
شماره ۱۶ : تشکر
شماره ی ۱۳ : لبخند
شماره ی ۳ : چایی خوردن ، چایی دارچینی خوردم و تیک شماره ی ۳🙂
اینها کارهای جالب یکشنبه بودند ، اما تشکر ، دلم میخواست این مدت ها ، از ۳ نفر تشکر کنم ، نفر اول ، یه جورایی حکم نفس را داشته
نفر دوم ، حکم انگیزه و ایجاد
نفر سوم ، حکم ادامه دادن انگیزه
نفر دوم و سوم معلم هستند ، احتمال میدم نفر اول هم یه جورایی معلم باشه و اینکه بعضی آدم ها کمک می کنند فاصله ی صفر تا صد را به اندازه ی تجربه ی اونها در زمان کوتاهی طی کنی ، از این مدت ها خیلی کم تشکر میشه چون یادگیرنده همیشه فکر میکنه خودش نقش اوله ، خواستم بگم حواسمون هست که اگه هزار نفر ازتون گذشتند و تشکر نکردند ازتون و قدر دان نبودند ، به اندازه ی همون هزار نفر ، یه نفر گاهی هزاران بار یادش نمیره که چه تجربیاتی را رایگان در زمان کوتاهی مبادله ی ذهنی شد .
آخر جملم خوب بسته نشد ، ولی شما منظور را بگیرید
رنگ هاشونم بگم 😍 نفر اول آبی ، نفر دوم زرد ، نفر سوم ، سبز
💞
من از لحظه های کوتاه و بلند خوبی ها و بدی ها و تجربه هایم برایت می نویسم