صبح شنبه را چه جوری شروع کردین ؟ این طوری ؟🙂 این طوری ؟🥴 این طوری ؟😐 این طوری ؟ 😀 یا این طوری ؟😏

شنبه میگه من خودم این طوری آخر شروع شدم ، مودمو بهم نریزید !

خوب بگو ....من می شنوم 😍

با شماست که سوال ذهنی داشتید ؟ جواب را بگیرید 🙂

حقیقت اینه که همه ی آدما میدونند خودشون چه شکلی هستند ، شما میتونی صبح که از خواب بیدار میشی با همون سر و وضع بزنید بیرون ؟ با همون لباس ها چی ؟ حقیقت شما همینه پس چرا خودتو تغییر میدی ؟

اما چرا وقتی کسی شما را نمیبینه ، حقیقت خودتون می شید ؟ اون خود ِ قشنگ ترتون چی ؟ اون دل نداره که شما را برای خودتون زیباتر و بهتر ببینه ؟ که اگه یهو چشمتون اتفاقی افتاد به آینه به خودتون بگید بفرما من حتی برای خودم ، خود قشنگ تری دارم گرچه اون خود ِ درب و داغون با مزمو هم عاشقم 😏

و حالا روی حرفش با شماست ؟ شما نه ! با شما بله با خود ِ شما که از ویترین حرف می زنید ، قشنگ ترین و ابتدا ترین تصویر آدما ، ویترینشون هست ، همه کاری هم می کنند که ویترینو قشنگ بچینند که هر کسی رد بشه لااقل یه توقفی چیزی ! اما شما فقط ویترین نیستی ، آدما دوست دارند گاهی بدونند این فروشگاه و این مغازه فقط ویترینش قشنگه یا بازم قشنگی داره ، چه بسا آدم هایی که زدند بیرون و گفتند فقط ویترینش قشنگ بود ، اما آیا دوباره ویترین تکراری را توقف می زنند ؟! کم پیش میاد آدم هایی که بارها بارها به ویترین توقف بزنند یا بخوان ببینند بازم فراتر از ویترین چیزی هست ؟

داری گیج میشی و می گی پس چی ؟

هر وقت تونستی با همون ظاهری که از خواب بیدار میشی بزنی بیرون از خودت از پذیرش حقیقت خودت حرف بزن ، شما هم نمیتونی ! ببین حقیقت اینه آدما وقتی حقیقت خودشون باشند همه کنار هم معمولی اند خیلی معمولی کسی از کسی برتر نیست و یا کمتر !

اما آدما دوست دارند بگن حقیقت این نیست ، من دوست دارم من دلم می خواد من حتی خودم با خودم هم این طوری راحت ترم 🙂

اما شما بله خود شما ، حالا که از پذیرش حقیقت حرف زدی یه بارم شده با اون حقیقت از خواب بیدار شدت بزن بیرون جایی که همه ویترین هستند و روی شما هم شناخت دارند اون وقت شنبه حقیقت حرف ِ شما را می پذیره 😏

🎶 موزیک .......عجب حرفی زده 😎

عکسشو می خوای بگیری ؟ 😅

بلاخره یه جا گیرت می ندازه و از اون قیافه ی خیلی معمولی بامزت عکس می گیره ، اون حقیقت قشنگ را هم قاب می کنه واست در خاطرات 😏