شما وقتی می خوای چیزیو گم نکنی و یا هی دنبالش نگردی ، رو همش یه برچسب ثابت بزار که چند سال بعد یهو یادت افتاد مثلا ساعت هر روزی کی بود ، نگی کجاست !🙄( من داره با خودش حرف میزنه)

دوشنبه از بس قند خونش افتاد ، منو هم دیوانه کرد 🥴 میگم الان دقیقا چند شنبه هست؟ دوشنبه : دوشنبه

سه شنبه : دوشنبه هست

من : چی شده ظهر شده ، دوشنبه را ننداختین بیرون😅 سه شنبه : کارای دوشنبه است ، من ناظرم !

من : ااا ، این ناظر ناظر که میگن پس شمایی 🙂 شانسی آوردیم که ناظم نخواستی باشی😉

این چرا آخر خط افتاد پایینش🥴 سه شنبه : دیوانست😅

میگم غلاتو ببین😅 ذخیره داریم میکنیم ، همین قدر فقط ! چه معنی میده آدم کل کابینتشو پر از غلات کنه !

سه شنبه : اون یکی بهتره !

من : کی میگه ؟ اون اولیه ، اون دومیه .

سه شنبه : دومی بهتره

من : آخه رو چه حسابی بین خوب و خوب تر قضاوت میکنی ؟😅

سه شنبه : بچه شونو هم بیار تو عکس

من : بچه بیا توی عکس ببینیم چرا خانواده ی شما از خانواده ی اونا خوب ترن ؟

سه شنبه : شمارشون ۸ داره😅

ایزو هم دارند ، haccp هم دارند.

من : اینا را من سر در نمیارم .

سه شنبه : برای همین میگم بچه را بیار تو عکس

من : یعنی مامان بابای بچه بلد نیستند ولی بچه بلده ؟😅بزار ببینم ، از کجا میدونه دقیقا کجا چی نوشته ؟

خیلی خوب خانواده ی اینا که بچه دارند ، خوب تر اند 😅

دوشنبه استراحت کنه ، یه چیزی بخوره قند خونش بره بالا و بقیه ی کارها ....

🥴 چه روزی شد امروز 🙂