کوتاه ترین صبح سال🙂
امروز پنجشنبه
ساعت ۶ و ۴۵ صبح ، یه ستاره ی زیبا در کوتاه ترین صبح سال داره میدرخشه😍 و یه طلوع زیبا از خورشید 🍁🍂
چرا آدم ها برای یلدا شور و هیجان و عشق دارند؟ چون که خسته شدند از غم ها . 🙂
وبلاگ میگه ، امشب حافظ میشینه توی سفره ؟
جواب به وبلاگ : خیلی عجیبه که دیوان حافظ ندارم من ، نه ؟😁
یه شعر کافی هست برای امشب :
🌲درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد نهال دشمنی برکن که رنج بیشمار آرد
🌹
از پنجشنبه ی هفته ی قبل چی یادمون میاد ؟
با پنجشنبه ی هفته ی قبل ، این جوری هستم🤨 جاده و بارون و پاییز و نفس هامو خراب کرد و رها می کنیم ، اما یه درس داشت که مثل zn , درسشو میارم توی وبلاگ بعدا.
🙂فال حافظ برای وبلاگ :
مست بگذشتی و از خلوتیان ملکوت
به تماشای تو آشوب قیامت برخاست
🍂
⏳کوتاه ترین صبح سال در مقابل بلندترین شب سال ، تجربه ی زمانی متضاد در آخرین پنجشنبه ی پاییز 🍁
من از لحظه های کوتاه و بلند خوبی ها و بدی ها و تجربه هایم برایت می نویسم